4/5 - (66 امتیاز) در زمانهای بسیار قدیم بین کوههای بلند دهکده کوچکی بود. توی این دهکده عجیب اهالی دهکده عقیده داشتند که بالای کوهها غولی زندگی می کنه که اسمش غول آب و هواست .. وقتی که غول خوشحاله و می خنده هوا آفتابی می شه و خورشید توی آسمون پیداش می شه و […], ...ادامه مطلب
4.4/5 - (23 امتیاز) صبح یکی از روزهای تابستانی بود که مامان با مهربونی گفت:” سوفیا ، دخترم بیدار شو .. صبح شده” سوفیا با خواب الودگی لای چشمهاش رو باز کرد و گفت:” مامان ! چرا انقدر زود باید از خواب بیدار بشم؟ من هنوز خوابم میاد !” مامان نگاهی به […], ...ادامه مطلب