برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید صبح بود و تینا همراه با مامانش به مغازه کفش فروشی رفته بود . ولی راستش رو بخواید تینا همیشه یک مشکل بزرگ داشت.. اون هیچ وقت از هیچ کدوم از کفش های کفش فروشی خوشش نمی اومد ! این بخش از قصه رو میتونید با […], ...ادامه مطلب