مابانو

متن مرتبط با «بره» در سایت مابانو نوشته شده است

بچه شیری که نمی خواست حمام بره

  • برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید یکی بود یکی نبود. سالی بچه شیری بود که اصلا حموم رفتن رو دوست نداشت. یک روز صبح سالی زیر نور گرم خورشید دراز کشیده بود و غازهای وحشی که کنار ساحل بودند رو تماشا می کرد. اون کش و قوسی به خودش داد و در […], ...ادامه مطلب

  • بره زبل و قانون های خانوادگی

  • روزی روزگاری توی یک جنگل سرسبز و زیبا بره سفید پشمالویی بود به اسم میتی .. میتی عاشق رقصیدن و بالا و پایین پریدن توی علفزار بود. مامان بره همیشه بهش می گفت: “میتی وقتی می خوای به علفزار بری تنها نرو ، حتما با یکی از دوستهات برو “، بابا بره هم همیشه بهش […], ...ادامه مطلب

  • قصه کارتونی بره و گرگ

  • 3.5/5 - (167 امتیاز) روزی روزگاری بره ی ناقلایی بود که هرروز خودشو به دردسر های زیادی مینداخت. بره ناقلا: “خدای من سر تا پام گلی و بد بود شده. مامان اصلا از این وضع خوشش نمیاد.” درست تو همون لحظه مادر بره کوچولو از راه رسیدن  و با عصبانیت نگاش کرد… مامان بره: “تو […], ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها