برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید یک روز صبح لیونی که یک شیر کوچولو بود به همراه بابا شیره مشغول صبحانه خوردن بودند. بابا شیره نگاهی به لیونی کرد و گفت:” پسرم .. وقتشه که به آرایشگاه بریم تا موهات رو کوتاه کنه ” لیونی در حالیکه غذاش رو می جوید گفت:” […], ...ادامه مطلب
4.3/5 - (31 امتیاز) سلام مثل بهاره ، گل و شکوفه داره عطر قشنگ دوستی همراه خود میاره سلام و صد تا سلام به عزیزای دلم.. دخترها و پسرهای گلم.. امیدوارم که هر جا هستید سالم و سرحال و خندون باشید.. میخوام براتون یه قصه جالب و شنیدنی تعریف کنم امیدوارم که […], ...ادامه مطلب