توی یک مزرعه بزرگ و سرسبز حیوانات مختلفی زندگی می کردند. یکی از روزهای گرم تابستانی زنبور مثل همیشه برای دیدن دوستش گاو به کنار اصطبل رفت. اون هر چقدر اطراف رو نگاه کرد خبری از گاو نبود. زنبور به کنار آبخوری رفت ولی گاو اونجا هم نبود. اون داخل انبار ، کنار رودخانه ، […], ...ادامه مطلب
3.8/5 - (28 امتیاز) یکی بود یکی نبود ، شب شده بود و هنریتا عروسک های نرم و پشمالوی وقت خوابش رو توی تختخواب، کنارش چیده بود ، اون عروسکاش رو خیلی دوست داشت اونا واقعا بغل کردنی و بامزه بودن .خرس غر غرو ،گربه پشمالوی تپل ،خرگوش صورتی نرمالو،فیل آبی با […], ...ادامه مطلب