4.6/5 - (44 امتیاز) صبح خیلی زود یکی از روزهای پاییزی، وولک از خواب بیدار شد. هنوز هوا تاریک بود و خبری از خورشید توی آسمون نبود. وولک از خودش پرسید : “چرا انقد زود از خواب بیدار شدم؟” موهاشو خاروند و کمی فکر کرد. اما به هیچ جوابی نرسید. پاورچین پاورچین از اتاقش بیرون […], ...ادامه مطلب
4.3/5 - (42 امتیاز) داستان شبی که موش کوچولو بیدار ماند از این قراره که یه روزی روزگاری یه موش کوچولو بود که با خونواده اش توی یه دشت بزرگ و سرسبز زندگی میکردن. موش کوچولو ده تا خواهر و برادر دیگه هم داشت و با مامان موشه و بابا موشه خوشحال و راضی زندگی […], ...ادامه مطلب