برای شنیدن قصه ها به صورت صوتی وارد شوید صبح یک روز زیبا و دلپذیر بهاری بود. نیک و نیکی که خواهر وبرادر دوقلو بودند از خواب بیدار شده بودند میخواستند به حیاط برن و با هم بازی کنند. این بخش از قصه رو میتونید با صدای قصه گوی اختصاصی وولک بشنوید: دوست داری قصه […], ...ادامه مطلب
برای شنیدن قصه ها به صورت صوتی وارد شوید فصل زمستان تمام شده بود و فصل بهار از راه رسیده بود.. لی لی و لیام آماده شده بودند که به پارک نزدیک خونه شون برن.. پارکی که تا همین چند روز پیش پر از برف بود و درختان خشک و بدون برگ بودند حالا با […], ...ادامه مطلب
بهار شده بود و برکه پر از برگ های سبز زنبق بود. قورباغه کوچولو که اسمش قورقوری بود با ذوق به برکه نگاه کرد. آب برکه تمیز و زلال بود و زنبق های سبز همه جا رو پر کرده بودند. قورقوری عاشق رنگ سبز زنبق ها بود.. همون موقع کلی بچه قورباغه دم باریک […], ...ادامه مطلب