برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید یکی بود یکی نبود. توی جنگل میمون کوچولویی بود به اسم دم دراز.. دم دراز همیشه دوست داشت مثل پدرش غرش های بلند بکنه و صداهای بلندی از خودش دربیاره .. اون از وقتی که کوچیکتر بود یادش می اومد که پدرش با صدای بلندی غرش […], ...ادامه مطلب