مابانو

متن مرتبط با «آبی» در سایت مابانو نوشته شده است

ماجرای سه پرنده زرد، قرمز و آبی

  • برای شنیدن این قصه به صورت صوتی وارد شوید روزی روزگاری در کنار جاده ای که به جنگل میرسید و نزدیک به درختهای بلند چنار، سه تا پرنده به اسم های قرمز و زرد و آبی روی یک سیم برق نشسته بودند و آواز می خوندند.. بعد از آواز خوندن و چهچهه زدن قرمز به […], ...ادامه مطلب

  • خرگوش و پرنده آبی

  • روزی روزگاری توی چمنزار وسیع و سرسبز ، کنار بوته های تمشک خرگوش کوچولویی زندگی می کرد. در بالای درختی در همون نزدیکی هم پرنده آبی رنگ خوش صدایی بود که دوست صمیمی خرگوش بود. خرگوش و پرنده هر روز کنار هم بودند و با هم حرف می زدند و بازی می کردند و وقتشون […], ...ادامه مطلب

  • لالایی نیلوفر آبی

  • ♬♫♪ لالایی لالایی لالایی لالایی ♬♫♪ ♬♫♪ لالایی لالایی لالایی لالایی ♬♫♪ ♬♫♪ لالا جنگل لالا برکه لالا نیلوفر آبی ♬♫♪ ♬♫♪ لالا ماه سپید شب ، شب زیبای مهتابی ♬♫♪ ♬♫♪ لالا خرس سفید من ♬♫♪ ♬♫♪ ببند چشماتو که دیره ♬♫♪ ♬♫♪ لا لا قورباغه سبزم ♬♫♪ ♬♫♪ که خونت توی آبگیره ♬♫♪ […], ...ادامه مطلب

  • قصه تصویری رز آبی

  • 4.8/5 - (13 امتیاز) رز آبی روزی روزگاری تو سرزمین زیبایی در چین، امپراتوری زندگی میکرد که اگر چه پیر بود، ولی مرد خوب و مهربونی بود و مردم سرزمینش دوستش داشتند. امپراتور از حکومتش راضی بود اما تنها چیزی که اوقاتش رو تلخ میکرد، پیدا کردن شخص لایقی برای دخترش، شاهدخت میم بود. شاهدخت […], ...ادامه مطلب

  • قصه صوتی کودکانه دنی و ابر آبی

  • 4.2/5 - (59 امتیاز)       یکی بود یکی نبود، بالای سر دنی کوچولوی قصه ی ما ابری آبی از ناراحتی و غصه اومده بود. اون نمیدونست چرا، ولی بعضی وقتا اون ابر آبی باعث میشد که دنی به گریه بیفته. بعضی از روزا ابر آبی به قدر یه آسمون بزرگ میشد.تو اون روزا […], ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها